رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوت
امسال محرم با دوستان رفته بودیم شهرستان سیرجان؛
تو مسیر بعد از یزد به یک کاروان سرای قدیمی رسیدیم که بسیار زیبا بود.اما حیف که خیلی کم ازش بازدید می شد. اگه همین مسافر خونه توی شهرهای شمالی و کنار دریا بود کلی مشتری داشت.
فرصت زیادی نداشتم که در بارش تحقیق کنم ولی از ظاهرش بر می اومد که 200 یا 300 سال پیش ساخته شده بود.
چیزی که برام خیلی جذاب بود ، معماری سنتی و حال و هوای قدیمی اون ساختمون بود که آدم رو باد گذشته ها می انداخت.
اگه می خوای یک زندگی درست داشته باشی باید رابطه خودت رو با آدمایی که قبل از ما اومدن و کسانی که بعد از ما میان درست کنی.
پدران ما و فرزندان ما چشم دوختند به اینکه ما از فرصت ها و موقعیت هامون چطور استفاده می کنیم.
اگه می خوای بدونی چقدر در تاریخ باقی می مونی ، ببین چقدر در مسیر هستی و چقدر انحرافی رفتی؟!
بماند که بعضی ها مون خیال می کنیم که دنیا فقط برای ما و ما فقط برای دنیا هستیم!!!
ای کاش نامی از ما به اندازه قدمت کاروان سراها در تاریخ باقی می موند!
شاید شما هم در زندگی اخبار یا صحنه های عجیبی مشاهده کرده باشید. بعضی مواقع شاید دلیل این چیز عجیبی که اتفاق افتاده ، عجیب تر از خود واقعه باشه !!
یادم می آد وقتی آقای ناصر حجازی (مربی سابق تیم استقلال) از دنیا رفتند ، آقای فردوسی پور در برنامه 90 همان هفته یک درخواست عجیبی از مردم داشتند:
«مرم عزیز برای شادی روح آقای حجازی عدد 1 را به برنامه 90 پیامک بدید!»
خیلی برام عجیب بود!
عجیب تر اینکه حدود 3 میلیون نفر پیامک دادند!!!!!!!
دیگه داشتم از تعجب شاخ در می آوردم . اول فکر می کردم مردم به برنامه نود بخندند ولی بعد دیدم چقدر استقبال گرمی شد!
البته شاید بگید این استقبال مردم به خاطر محبوبیت آقای حجازی بود! ولی واقعا محبوبیت کجا و شادی روح کجا؟!
از همه اینها عجیب تر اینکه به نظرم هفته بعدش از این سه ملیون نفر قرعه کشی هم کردند و جایزه هم دادند!
خدا به خیر کنه !!!
معمولا مسیرهایی که ما تو زندگی از اون عبور می کنیم ، قبلا هم کسی اون رو تجربه کرده ! خیلی خوبه که ما قبل از رفتن در اون مسیر تجربه دیگران رو مرور کنیم ! نمی دونم چرا بعضی از اقدامات مهم زندگی رو بدون استفاده از تجربه دیگران انجام می دیم !!؟؟
انتخاب رشته تحصیلی یکی از مهم ترین قضایای زندگی جونای ماست ! اما فکر می کنم خیلی از بچه تو این مسیر از تجربه های دیگران محروم هستند!
راستی معیارهای انتخاب رشته خوب چیه ؟
استعداد؟
علاقه ؟
پرستیژ اجتماعی؟
آینده شغلی؟
...
آیا از این ها مهم تر هم کسی تجربه کرده ؟
آِا این ملاک و معیارها جواب داده ؟
چرا خیلی ها با علاقه و استعداد وارد میشن ولی زود سرخورده میشن!؟
چرا با اینکه آِینده شعلی امروز جامعه ما معلوم نیست ولی باز هم بعضی ها معیارشون بازار کاره ؟
البته به نظرم معیارهای دیگه ای هم هست که میشه روشکون فکر کرد؟
چه سوالهایی در باره امام زمان ع داریم؟
چند در صد از فعالیت های مان مربوط به امام عصر و آشنایی با ایشان است؟
چه شبهه هایی در باره امام مهدی ع به ما رسیده است؟
از زندگی امام زمان در حال غیبت چه می دانیم؟
آیا ارتباط با امام زمان ع در حال حاضر ممکن است ؟ یا اینکه این جریاناتی که نقل می شود صرفا برای تبلیغات و شایعه پراکنی است؟!
علائم ظهور امام زمان چیست ؟ چند تا از آن ها اتفاق افتاده است؟
بابیت و بهائیت چه ارتباطی با امام زمان دارند؟
چگونه ایمان خودمان را به امام زمان راسخ و محکم کنیم؟
این ها بخشی از سوالاتی است که هرکسی حد اقل یک بار از خودش پرسیده است ! منتهی در این شلوغی های زندگی فرصتی برای حل این مسئله ها برایمان پیدا نمی شود!
این نکته فراموش نشه که : انسانیت ما با امام زمان ع معنی پیدا می کند! اگر ادعا می کنم که انسان هستم باید دنبال حل این مسائل باشم! این چه وضعی است که ما داریم ؟ مقصد و مقصود مان همه چیز شده غیر از انسانیت مان! صبح که بیدار می شویم تا شب ، همه چیز جزء اهدافمان محسوب می شود غیر از همین انسانیت!!!
ضمن معذرت خواهی از دوستان که چند وقتی غیبت داشتم ، نائب الزیاره شما در حرم اما رضا ع بودم ! چه شور و صفایی داشت. امسال 5 سال است که در ماه رمضان مهمان علی بن موسی الرضا هستم . بسیار با صفا بود. حای همه شما خالی .
بی تو حالم خراب ، گوهر شاد
اشک هایم سراب ، گوهرشاد
رمضان در فراغ تو همچون
میکده بی شراب، گوهر شاد!
یک سلام از کنار ایوانت
روزی بی حساب ، گوهر شاد
هر سحر ذکر ما کنار تو بود
روضه مشک و آب ، گوهر شاد
شده این روز ها دعای دلم
که ببینم به خواب ، گوهر شاد
تو همان نیمه ی نهان منی
جنس من از تراب ، گوهر شاد
ای طبیبم دوباره دعوت کن
بی تو حالم خراب ، گوهر شاد
در نگاه اول این مطلب خیلی سخیف و غیر قابل قبول است . شاید از زبان کفار و مشرکین و یا منافقین این چنین جملاتی پدیدار بشه اما غیر قابل باوره که یک مسلمان چنین جمله ای بگه. اصلا شاید نتونیم لحظه ای حتی به این فکر کنیم که چنین عقیده ای پیدا کنیم که با قران هیچ کاری نداریم!! معاذ الله
ولی یک سوال برای من همیشه بوده و هست و دنبال جوابش هستم ؟
واقعا در زندگی ما قران کجاست؟ (نزدیک به تیتر مطلب : مرا با قران چه کار؟) کدام بخش از زندگی من در ارتباط با قران است؟
ناگفته پیداست که منظورم ، تلاوت قرآن نیست !! بلکه منظورم این است که قران برای من چه اثری دارد؟
شاید اگه سوالم رو این گونه بپرسم بهتر باشه :
اگر یه روزی قران از زندگی ما حذف بشه (بازم می گم معاذالله) چه تفاوتی با زندگی امروزمون می کنه ؟
یک کم تأمل کنید شاید این سوال شما هم باشه . اگه همینطوره منو راهنمائی کنید!
برای همه ما اتفاق افتاده که در دوران دانش آموزی اول سال که به مدرسه می رفتیم معلم انشاء می گفت انشائی با این سوال بنویسید. شما رو که نمی دونم ولی برای من خیلی سخت بود که بخوام انشاء در این مورد بنویسم آخه تابستان ما همه اش به بازی و سرگرمی می گذشت . واقعا نمی دونستم چرا باید این انشاء رو بنویسم . اما حالا که بزرگتر شدیم و دغدغه هامون عوض شده راحت تر این مطلب رو درک می کنیم . 90حدود روز از زندگی مون رو چه جوری قراره بگذرونیم ؟ البته اگه یک روز من معلم انشاء شدم سعی می کنم قبل از تابستان از بچه ها بخوام انشائی با این سوال که تابستان خود را می خواهید چگونه بگذرانید؟؟!! و بعداز تابستان هم ازشون بخوام که بنویسند آیا تابستانشون رو همونطور که می خواستند ، گذروندند یا نه ؟ اگه جوابش منفیه علتش چی بود؟
فکر می کنم این طوری بچه ها آماده می شن برای اینکه زندگی شون رو بهتر پیش بینی کنند و آینده نگر بار بیان!
حالا که تابستان داره شروع میشه ، ما هم خوبه این سوال رو باهم یک بار هم که شده پاسخ بدیم !